از ترانههای قدیمی و خاطره انگیز ایرج ،ترانه زیبای دختر قشنگ .آرتین
http://www.4shared.com/audio/5cNxL-sE/IrajDokhtare_Ghashang.html
http://www.mediafire.com/?7f6m7gvzvpnnr5e
بیو گرافی ایرج از زبان خودش:
من
در 11 دی ماه 1311 در روستای خالد آباد نطنز، به دنیا آمدم، هم اكنون پنج
فرزند دارم، سه پسر و دو دختر كه پسر آخرم احسان، آهنگساز و خواننده است و
استاد مشوق او خودم بودهام و به زودی از او یك اثر قابل توجه روانه بازار
میشود. پدربزرگم خواننده بود و ردیف میدانست. پدرم هم ردیف ها را از او
یاد گرفت ومن هم از پدرم. از 6سالگی آواز میخواندم و عاشق اینكار بودم،
البته از تعزیه خوانی هائی كه به مناسبت های مذهبی در محله ها آواز
میخواندند هم نكات زیادی را فرا گرفتم طوری كه در كلاس دوم ابتدایی یعنی 8
سالگی ردیف ها را میدانستم، تا كلاس 6 ابتدایی كه برای ادامه تحصیل به
تهران آمدیم.
من آن زمان به وسیله حمید وفادار به شادروان ابوالحسن صبا
معرفی شدم. 2 سال در محضر استاد آموزش دیدم و سپس به وسیله او به رادیو
معرفی شدم و چون معرفم استاد صبا بود از من امتحان نگرفتند. آن زمان ضبط
صوت نبود و صدا مستقیم پخش میشد من جزء خوانندگان این رادیو بودم بعدها هم
وارد ارتش شدم.
شب های جمعه ارتش برنامهی موسیقی داشت كه من اجرا
میكردم بعد هم رفتم افسر شدم تا اینكه با درجه سرهنگ دومی باز نشسته شدم.
در آن زمان خوانندگانی چون دردشتی، قوامی،قمی، رشیدی، مرضیه، دلكش و روح
بخش، گلپایگانی، و شجریان در رادیو آواز میخواندند.
ارتش هم با برنامه
های من مخالفتی نداشت و در كنار این امر، با پیدایش سینما و تولید فیلم های
فارسی كه در آن همه نوع آهنگ اعم از غزل تصنیف محلی و آواز ساخته میشدبه
سمت موسیقی فیلم رفتم، 2 تا 3 تا هم پاپ خواندم كه موفقیت آمیز بود یعنی
به گونهای میخواستم این موسیقی را هم تجربه كنم.
چون به مكمل بودن شعر
و موسیقی هم اعتقاد روی همین حساب سعی داشتم شعرهای در جه یك را در آثارم
به كار گیرم. آثار شعرائی چون تورج نگهبان، بیژن ترقی، ابوالقاسم حالت و
البته كارهای مربوط به فیلم فارسی كه شعرایش افرادی چون پورهاشمی، منزوی،
شمسا و... بودند.
با اكثر آهنگسازان قدیمی كار كردهام به جز “یاحقی” كه
از او آهنگی در رادیو نخواندم اما برای جبران قضیه در یكی از فیلمها،
قطعهای را از مرحوم یاحقی اجرا كردم.
آن موقعها، كنسرت، زیاد متداول نبود چراكه مردم مستمرا از رادیو و تلویزیون موسیقی میشنیدند.
یادم
هست كلاس ششم بودم كه در یكی از فیلم های سردار ساكر هندی (بلبل مزرعه با
بازی مرحوم مجید محسنی) آواز خواندم بعد هم كه همكاریام با محمد علی فردین
- فكر میكنم در فیلم آقای قرن بیستم - شروع شد. این ارتباط چنان تنگاتنگ
شد كه هر جا كه او بود من هم بودم و هرجا كه من بودم او هم بود. مشوق اصلی
من در این راه دكتر كوشان و سیامك یاسمی بودند برخی دوستان هنرمند در آن
زمان نمیدانم روی حسادت بود یا دلسوزی كه به من میگفتند تو خواننده
برنامه گل ها هستی چرا درفیلم ها آواز میخوانی؟ اما من اعتقاد داشتم كه
طرفداران فیلم ها به مراتب صد ها برابر رادیو و تلویزیون بودند چون سینما
آن زمان از اعتبار خاصی برخوردار بود.
همكاری متقابل من و فردین فوق
العاده بود و در پیشرفت هم موثر بودیم، طوری كه دریافت های ما نزدیك به هم
بود. من آن زمان بابت هر آهنگ 7 هزار تومان میگرفتم، قریبا معادل یا نزدیك
دستمزد بازیگر نقش اول.
به غیر از مجید محسنی و فردین به جای رضا
فاضلی، رضا بیك ایمانوردی، منوچهر وثوق، منوچهر صادقپور، ملك مطیعی و ...
آواز خواندم. در این اجراها آهنگ ها قبل از فیلم تعیین میشد البته فردین
خوب اجرا میكرد اما بقیه نه چندان.
فعالیت های موسیقیائی من در رادیو
تا 2 ماه قبل از انقلاب تداوم داشت. از طرف رادیو و تلویزیون وقت هم كنسرت
هایی را درخارج از كشور برگزار میكردم تا اینكه انقلاب اسلامی شد.
پس
از انقلاب، از طرف تبلیغات اسلامی سفرهایی 11 ماهه را برای برگزاری كنسرت
به كانادا، آمریكا، آلمان و سوئد آغاز و مجددا به ایران بازگشتم و دراین
اجراها، موسیقی اصیل ایرانی را به بهترین نحو ممكن معرفی كردیم.
با
موسیقی سنتی، تفاوت دارد در موسیقی سنتی، اركسترهایی كه با سازهای ایرانی
مینوازند تا حدی خسته كننده بیرون میدهند اما در موسیقی اصیل، آهنگها
عمدتا با آواز ، ترانه و تصانیف اجرا میشوند.
البته نه تنها موسیقی كه
اصولا كار هنری مشوق میخواهد و در این دو دهه اخیر به موسیقی اصیل ایرانی و
اكثر موسیقیدانان قدیمی كم توجهی شد. عمده اینها به كار گرفته نشدند یا
كناره گیری كردند و موسیقی ما راكد ماند و در جا زد.
از همین رو بود كه
پس از انقلاب شاهد درخشش موسیقیدانان بزرگ نبودیم البته افرادی چون افتخاری
و اصفهانی خوش درخشیدند اما این ها آهسته آهسته دارند به سمت موسیقی جاز
حركت میكنند چرا؟ نمیدانم، اما خود من از موسیقی غیر اصیل ایرانی خوشم
نمیآید و سعی دارم اصالت ها را حفظ كنم.
البته اینطور كه من شنیده و
خوانده ام این موسیقی ایرانی یك دهم آن موسیقی نیست كه در قدیم از لحاظ
قسمت ها و گوشه ها و آهنگ ها موجود بوده است این موسیقی هر چند سینه به
سینه حفظ شده است اما به مروز بخش هایی از آن از بین رفته است، همین موسیقی
است كه وابسته به ملیت و زبان یك كشور بوده و جز میراث فرهنگی آن كشور
محسوب میشود.
برای حفظ این موسیقی باید تلاش كرد و از قدیمی ها خواست
تا آثار قابل توجهی را ارایه كنند خودم هم تصمیم گرفته بودم تا آموزش این
موسیقی را آغاز كنم قرار بود كه شهرداری هم كمك كند اما آنها دنبال كار
نرفتند و حالا درصددم با دریافت مجوز از ارشاد تدریس این موسیقی را آغاز
كنم.
محمدحسن خواجه امیری در ادامهی گفتوگو تاكید كرد: همانطور كه
گفتم تاریخ موسیقی اصیل ایرانی مشخص نیست ،اما این موسیقی از لحاظ ردیف
تكمیل است. یعنی ظرافتهایی در درون خود مستتر دارد كه در دل بقیه موسیقی
ها دیده نمیشود. این موسیقی در گذشته به وسیله تعزیه حفظ شده است. در 7
دستگاه و 5 مایه كه كاملا تكمیل است و میشود رویش كار كرد كه با این
موسیقی مخلوط و با ریتم تند و جالبی تحویل داد كه به مراتب از موسیقی جاز و
راك جالبتر است اما با عدم توجه به این حوزه و رواج موسیقی پاپ، موسیقی
اصیل ایرانی در حال محو بوده و نسل جوان در حال فراموشی ما هستند.
با
توجه به اینكه رادیو در آنسالها تاثیری مستقیم در موسیقی ایرانی داشت، حال
اگر به نوعی به نقش صدا و سیمای امروز در معرفی این هنر بپردازیم میبینیم
كه برنامههای این رسانه نسبت به سالهای گذشته بهتر شده است. منتهی موضوعی
كه هست این است كه همه میخواهند خواننده شوند در صورتی كه خوانندگی در
وحله اول صدا میخواهد. الان هركس صدای معمولی دارد، بهتر از دیگران خرج
میكند كه اثری را بیرون دهد و این به مرور كارها را خراب میكند یعنی
صداهای غیر قابل قبولی برای عامه وارد بازار میشود.
پس در این آشفته
بازار عدهای هی نوار روانه بازار میكنند و ضرر میدهند در صورتیكه ما
عمری اینكاره بودهایم و حالا نه پول داریم و نه شهرت.
بازخوانی آثار
قدیمی هم تا حدی معلول همین امر است، آهنگسازان قدیمی هم كه حال آهنگ ساختن
ندارند یا دلشان نمیخواهد اینكار را انجام دهند لذا خواننده ها دست خالی
شده و اجبارا به بازخوانی آثار گذشته روی میآورند. خود من چندی قبل به یكی
از شعرای معروف گفتم كه چند تا شعر خوب میخواهم ولی او به من گفت كه حال
شعر گفتن ندارم!.
در مجموع این عوامل مردم را زده میكند. یادم هست
اوایل كار در رادیو آواز پخش نمیشد و من و گلپا آمدیم وآوازهایی را عرضه
كردیم كه مردم به كلی تصانیف را فراموش و آوازها را زمزمه كردند. می بینید
كه در اینجا صحبت عرضه و تقاضاست و الان هم آهنگهایی كه سر زبانهاست عمدتا
آهنگ ها و تصانیف قدیمی هستند.
در حالی كه كارهای امروزی، عمدتا
یكنواخت هستند. آن زمان مگر آهنگساز خوب چند تا داشتیم؟ اصلا كسی به خود
اجازه نمیداد كه آهنگساز خطابش كنند اما امروزه هر كسی خود را آهنگساز
مینامند در شرایطی كه گاها برخی از این ها ردیف نمیدانند!
عضو خانه موسیقی هم نیستم و این اولین باری است كه من این اصطلاح و بودن چنین چیزی را از شما خبرنگاران میشنوم.
باید
توجه كنیم كه ایراد كار موسیقی ما، عرضه نشدن خوب در سطح ملی و بین المللی
است، موسیقی ما زمانی خوب عرضه میشود كه اركسترهای مطرحی درسطح جهان
داشته باشیم. همین «یانی» یك یونانی است كه آهنگ های شرق و غرب را با
تخیلات مغزی خود تلفیق و قطعات جالبی درست كرده كه روزانه از رسانه های
بزرگ جهان بارهاو بارها در حال پخش است. پس اگر ما هم قصد رشد داریم باید
دست هنرمندان را باز بگذاریم و اجازه دهیم تا آثار خوبی را عرضه كنند. خود
من نهایت 2 تا 3 سال دیگر بتوانم آواز بخوانم پس مسولان اجازه دهند من
كنسرت برگزار كنم، چندی قبل هم كه با مجوز رسمی ارشاد و اماكن در كرج اجرای
برنامه داشتم، عدهای به سالن ریختند و همه چیز را بر هم زدند. بعد هم كه
مسولان به من گفتند شما نوار ارائه كنید نه كنسرت! سوال من این است كه مگر
ما در این كشور نبودیم؟ به جرات میگویم هنرمند داخل هیچ سیاستی نیست و من
قبلا هم 2 بار باهمكاری سازمان تبلیغات در خارج از كشور كنسرت برگزار كردم.
سالم رفتم و سالم آمدم. چرا باید بقیه كنسرت دهندو من ندهم، دلیل این امر
چیست؟ در شرایطی كه مردم استقبال عجیبی از این اجراها كردند كار ما هم كه
ارائه موسیقی اصیل ایرانی است. به هر حال، من دلیلش را نمیدانم، شاید آنها
بهتر میدانند.

Cheers! I enjoy it.
lowest price viagra online purchase of viagra viagra pharmacy online viagra buy viagra how to buy viagra on line order online viagra viagra online pharmacy uk order online pharmacy buy viagra online safe buy viagra where buying viagra online